خلاصه داستان: قهرمان جوانی را دنبال می کند که نیمی از مرغ و نیمی از خرگوش به دنیا آمده است. او که با وجود تفاوتهایش مشتاق جا افتادن و احساس دوستداشتن است، با وجود دست و پا چلفتیاش درگیر ماجراجویی است.
خلاصه داستان: گفته می شود که هر بازپرس جنایتی دارد که آنها را آزار می دهد، پرونده ای که بیشتر از بقیه او را آزار می دهد، بدون اینکه او لزوماً دلیل آن را بداند. برای یوهان این قضیه قتل کلارا است.
خلاصه داستان: الیز، یک رقصنده کلاسیک بسیار آینده دار، در حین اجرا در 26 سالگی مجروح می شود. اگرچه به او گفته شده که دیگر قادر به رقصیدن نخواهد بود، اما سعی خواهد کرد مسیر جدیدی در رقص معاصر پیدا کند.
خلاصه داستان: آلن و ماری به خانه رویاهای خود در حومه شهر نقل مکان کردند. اما مشاور املاک به آنها هشدار داد: آنچه در زیرزمین است ممکن است زندگی آنها را برای همیشه تغییر دهد.
خلاصه داستان: میا متوجه می شود که سنگ جادویی او بخشی از یک پیشگویی باستانی است و سفری هیجان انگیز را به دورترین جزایر سنتوپیا آغاز می کند تا با یک شیطان بزرگ روبرو شود و سرنوشت خود را رقم بزند.