1. دوستان، رومی ها، هموطنان
دو ماه پس از زمستان، بازماندگان با کاهش جیره، روحیه پایین و آخرین تلاش فاجعهبار خود برای منجمد کردن یک هم تیمی از بازی کنار میآیند.
جلیقه زردها به سختی تابستان را در جنگل پشت سر گذاشتند، اما با فرا رسیدن زمستان، گرسنگی و ناامیدی آنها به روان پریشی تبدیل می شود. بیست و پنج سال بعد، بازماندگان می پرسند که آیا تاریکی؟
دختران یک خماری غیرعادی را تجربه می کنند. Shauna هیجان اجاره اتومبیل همتا به همتا را می آموزد. تای منعکس می کند. مه آلود به دریاهای آزاد برخورد می کند. ژاکت زردها دوش بچه می اندازند.
رفتن به جاده با مقداری موسیقی.
مه آلود یک جهش ایمانی ایجاد می کند. ناتالی و لوتی بازی می کنند. شانا به طور غیرمنتظره ای خود را رندی می یابد. تای به دنبال توصیه فیلم است.
جلیقه زردها نکات برجسته و آسیب های کلاس سلامت را دوباره مرور می کنند. تای و وان به یکدیگر کمک می کنند تا با مهربانی به عقب بروند. میستی و ناتالی جزئیات دقیق معنویت جمعی را کشف می کنند. Shauna یک مسابقه پاپ در مورد او دریافت می کند
گاهی اوقات بهترین درمان این است که ضربات را به 11 برسانید. کاوش شمارههای نمایشی پرندگان ساعت 11، دوئتهای گل و یک ضبط زنده کلاسیک. در بیابان، مربی اسکات تاثیر کارل ویرانگر را برای یک
کالی با شعله ای قدیمی روبرو می شود. وان ثابت می کند که دروازه بان ها هرگز نمی گویند "بمیر". بزرگسالان عمداً در کلبه مشترک جمع می شوند.
تیمی متشکل از بازیکنان فوتبال دختر دبیرستانی با استعداد وحشیانه از یک سانحه هوایی در اعماق بیابان دورافتاده شمال جان سالم به در میبرند.