1. غریبه ها در سرزمین غریب
در غیاب کلانتر بوید، دونا و کنی تلاش می کنند تا هرج و مرج را مدیریت کنند، زیرا اتوبوسی از تازه واردان ناخواسته به شهر می رسد. ویکتور و تابیتا به سفری دلخراش در هزارتوی کابوسوار میروند
شبی پرتنش در ناهارخوری در حالی که ساکنان و تازه واردان منتظر طلوع آفتاب هستند. در حالی که جیم و تام برای ساکت نگه داشتن مسافر وحشت زده اتوبوس تلاش می کنند، ترس به خرابه های زیر خانه متیوز نفوذ می کند.
کنی و الیس در جنگل کشف وحشتناکی می کنند. بوید با واقعیت آنچه که برایش اتفاق می افتد مبارزه می کند.
همانطور که وضعیت بوید نگران کننده تر می شود، بازگشت سارا به شهر او را در موقعیت دشواری قرار می دهد. جیم یک نظریه جدید نگران کننده در مورد شهر به اشتراک می گذارد.
سارا باید با موسیقی روبرو شود، زیرا خبر بازگشت او در شهر پخش می شود. ویکتور و جید به یک معامله بعید می پردازند.
تنش ها در کلونی هاوس بالا می گیرد که خبر کمبود مواد غذایی در آینده به بیرون درز می کند. یک شب در کلینیک چرخشی وحشتناک به خود می گیرد.
بوید و کریستی به دنبال سرمایه گذاری در یک کشف جدید هستند. جیم یک متحد بعید در رندال بی ثبات پیدا می کند.
جیم و رندال در جستوجوی حقیقت شهر، نقشهی خطرناکی را طراحی میکنند. در همین حال، شکل جدیدی از ترور در حال ظهور است.
وحشت در شهر گسترش می یابد زیرا ساکنان با تهدید جدیدی برای بقای خود مواجه می شوند. جیم به بزرگی اشتباهی که مرتکب شد با جلب کردن رندال در راه خود پی می برد.
10. روزی روزگاری… [پایان فصل]
بوید می ترسد که در نهایت پاسخ هایش تمام شود، زیرا ساکنان شهر برای پایان آماده می شوند. تابیتا به این باور چسبیده است که فرزندان می توانند کلید نجات آنها باشند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.