شاهزاده خانم مغرور کراسومیلا در انزوا زندگی می کند، مشاورانش قصد دارند او را با یک فرد ضعیف ازدواج کنند. پادشاه میروسلاو برای درمان غرور خود را به عنوان یک باغبان در می آورد. آنها از خشم مشاوران فرار می کنند. او هویت او را کشف می کند. آنها ازدواج می کنند، مشاوران اخراج می شوند.